سبک:راه و روشی که فرد برای خویش انتخاب می کند در نوع ادامه ی حیات او موثر واقع می شود.در اصل این سبک زندگی است که او را از دیگری متمایز می نماید.این که چه کند یا  با کدامین فرد یا افراد رابطه داشته باشد؟ارزش ها را چگونه بیند یا گزینش نماید؟


زنده بودن یا زندگی کردن با سبک زندگی دارای رابطه است و می توان این دو را بر اساس همین طریق زیستن متمایز ساخت.اگربتوان تعریفی از سبک زندگی مطرح نمود شاید بهترین آن همین باشد که گوییم سبک زندگی مجموعه ای از طرز تلقی ها،ارزش ها،شیوه های رفتاری،حالات ها و سلیقه ها ست که طرقی را در بر می گیرد.در واقع می توان گفت که انتخاب سبک زندگی دارای عناصر بسیاری در درون خویشتن است.آن که زنده است و آن که زندگی می کند دارای یک روش در نوع ادامه ی حیات نیستند.شاید پرداختن به یک مورد کافی باشد تا ضد آن نیز مشخص شود.این که سبک زندگی برای کسانی که زندگی می کنند چیست؟همان نشان دهنده ی ضدیت نیز هست.


سبک از نظر معنایی راه است.این نشان می دهد که آدمی برای ادامه ی حیات خود می بایست راهی را انتخاب کند.طریقی که از تولد آغاز می شود و تا مرگ ادامه می یابد.راه ها هم می توانند متعدد و متفاوت باشند.در کنار این چنین تعددی می توان تفاوت های فردی را نیز مستتر دانست.به زبان ساده همان طور که طرق مختلف و متعددند انسان ها هم متفاوت و متمایزند.درست است که اساس، جوهره ی درونی اوست اما این یه معنای یکی دانستن استعدادها نیست.پس ادامه ی حیات آدمی دارای قاعده است که گزینش آن نیز به دست خود آدمی است.قاعده زنده بودن یا زندگی کرذدن؟ درست است که وضعیت ممکن است به شکلی رقم خورد که افراد از انتخاب نیز دوری جویند و خود را در امواج رها سازند ولی همین هم نوعی انتخاب است.راه را بر گزیدن است.این که فرد می خواهد زنده باشد یا زندگی کند.توضیح درونی افراد دقیقن گویای این حقیقت است که نوع بشر در انتخاب نقشی اساسی دارد.


ادامه ی حیات آدمی نوعی مسلک هم هست.افرادی که آن را برمی گزینند،نشان می دهند به کدامین سمت می روند.زنده بودن یا زندگی کردن؟به طور مثال وقتی در مسلکی تنها تابع بودن مطرح است و همه باید گوش به فرمان باشند و تمام مظاهر زندگی را دیگری یا دیگران انتخاب می کنند، زنده بودن را برای خویش برگزیده است.این مهم حتی در تولید نسل نیز مستتر است.چگونه ازدواج کند و با چه کسی پیوند ایجاد نماید را دیگران انتخاب می کنند.این نتیجه ی همان انتخابی است که باعث ورود مسلکی خاص در درون جامعه شده است.


معنای دیگری که در سبک می توان یافت همان مذهب است.شکل و نوع آن را مردمانی انتخاب می کنند و در آن وارد می گردند که مهم تلقی نموده اند.در این مذهب است که ترسیم زنده بودن یا زندگی کردن مطرح می شود.


بنابراین شیوه ی خاص زندگی هر فرد او را به یک سمت می کشاند که یا باید او را وجودی زنده بنامیم یا زندگی کردن را به او تعلق دانیم.سبیلی برای ادامه ی حیات است که در ابتدای تولد آغازینی دارد و مرگ نیز پایان آن خواهد بود.با درد و رنج ماندن  یا از بودن خویش شاد و شادمان بودن است.این همان سبک زندگی است که برای افراد قابل قبول می گردد.تمام کسانی که از جامعه به دورند خود آن را تایید کرده اند.زنده اند چون نفس می کشند.راه می روند.غذا می خورند و از اکسیژن هوا استفاده می نمایند.نقشی در تغییرات جامعه ندارند و دایره ای به دور خود کشیده اند و ورود ممنوع را ترسیم کرده اند.


رسم ادامه ی حیات را نوع بشر برای خویش ایجاد می کند و لذا در یکی از این دو راه قرار می گیرد.زنده بودن خود را تایید می کند و زندگی کردن را نیز نشان می دهد.


پس می توان میان راه ادامه ی حیات بشر با نوع ترسیمی که دیگران برای او رقم می زنند رابطه ای مستقیم یافت.در سبک زندگی که گاه فقط زنده بودن است فرد تنها خود را می یابد و ارزش ها و سنت هایی که انتخاب می کند او را از سایرین جدا می نماید.در تفکر غیر فعال است و در تصمیم گیری ها پیرو دیگران می باشد.معنایی از زندگی نمی داند و فقط خود را به انواعی از حوادث می سپارد و از آن نیز نمی نالد.در کنار چنین تصوری افردی هستند که ارزش هایی را بر می گزینند که زندگی کردن را معنا می بخشند.در تمام فعالیت ها وجودی موثرند و فکر و عقل را وسایلی برای لذت بردن و انتخاب راه های درست زندگی در نظر می گیرند.بودن در راه را اصل می دانند و خویشتن را موثر دانستن ،اصولی برای زندگی کردن در نظر می گیرند.بر خود مسلطند و دیگران را در احترام می یابند.


بنابراین می توان سبک زندگی یا راه هایی که افراد برای ادامه ی حیات خود در نظر می گیرند را مهم در تقسیم بندی دانست.مجموعه ای از طرز تلقی های فردی و جمعی را برای جداسازی بنیانی مهم در نظر گیریم و بدانیم که راه ها موجودند اما این که کدامین را برگزینیم ؟بسته به انواعی از ویژگی ها و ارزش های پذیرفته ی شده فردی و جمعی دارد.انواعی از طرق پیش رو و شیوه هایی که ادامه ی نسل ها را ممکن می سازد و استمرار آن را مهیا می نماید.آن که زنده است هم می تواند فرزندانی را تقدیم کند اما با کدامین حالت؟ این اساسی برای زنده بودن یا زندگی کردن می شود.


سبک زندگی و چگونگی برخورد با این دنیا باعث می شود تا افراد را در قالب های معینی جای دهیم.انسان می تواند با انتخاب سبک زندگی از میان انواعی از شق ها، زنده بماند یا زندگی کند.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها